2024
ممه لرزون
خلاصه : من همیشه فکر میکردم که دستای لرزونم به جای یه مریضی یا یه نفرین یه موهبتن. شخصیت اصلی یوجون میتونه از لرزشش توی جاهای مختلف بدنش استفاده کنه که اون از این استفاده میکنه تا زنا رو راضی کنه!
کیر اژدها
کیهوان بخاطر یه تصادف به دنیای موازی رفت. اما، صبر کن، ۳٪ بدنش، کـ.یرش، اژدها شده؟
الفا، نیمه حیوونا، اربابا… خیلی از زنای دنیای موازی میان دنبالش، دنبال کـ.یر اژدهاش…
نظافتچی کص
خلاصه : به لطف ارتباطات مادرش، “جونهو” شغلی جدیدی در یک شرکت نظافت پیدا کرد و شروع به کار برای مادر و دختری کرد که به آنها علاقه داشت. مجذوب جذابیت ساده و طبیعی مادر شد و به او نزدیک شد…
«من با پسری همسن دخترم… این کار را کردم…»
شب وحشی
من میتوانم به تو کمک کنم تا به هر چیزی که میخواهی تبدیل شوی. چه چیزی را بیشتر آرزو میکنی؟” او در حالی که موهایش را از پیشانیاش کنار میزد، با صدایی مهربان پرسید. “واقعا فکر کردی من کسی را به صمیمیتی که با تو داشته باشم، در آغوش میگیرم؟” خجالتزده نگاهش را دور کرد و دستهایش را به هم فشرد تا سفیدی در آنها نمایان شود. “حتی فکرهایت هم احمقانه است. تو به خوبی از هویت من آگاهی…” “بله، میدانم.” “پس بگو. من کی هستم؟” دستی که در حال بازی با موهایش بود، به آرامی از کنار چانهاش عبور کرد و به گلویش رسید. با آزمایش قدرتش، به آرامی فشار بیشتری وارد کرد و او را وادار به نگاه کردن به خود کرد. وقتی او را با گردن بلند کرد تا پاشنههایش کمی از زمین بلند شود، نفسش به شدت دردناک شد. “من هم سرنوشت خواهرت را در دست دارم.” او توانست درد در چشمانش را ببیند؛ چیزی در درون او شکسته بود. چشمانش که روزی مانند آسمان پرستاره شب بودند، حالا هیچ ستارهای در خود نداشتند. وقتی نور چشمانش را در حال محو شدن دید، دستانش را شل کرد و دیگر سعی نمیکرد از او فرار کند. او بهطور غریزی این را میدانست. این حس که شبیه خیس شدن در آب گرم بود، قطعاً همان چیزی بود که او هوس کرده بود. بله، این واقعاً هوس بود. پس از پذیرفتن احساساتش، شروع به آرزوی تصاحب تمام دنیای او کرد. “اگر نتوانم تو را داشته باشم، همه چیز را نابود میکنم.”
صاحب خونه
یک کارگر نیمه وقت باکره فروشگاه رفاه، یون هیوک، که با برنده شدن در لوتو، در زندگی روزمره خود یک پول بادآورده را تجربه می کند!