رازآلود

5 results
Order by

قرارداد واقعی

″ازین به بعد، من میکنمش، پس فیلمشو بگیر″. تنها کسی که توی اون مدرسه جهنمی اذیتم کرد صاحبش بود. ” چوی سو ایون ” ولی دشمناش سعی کردن به زور بهش ضربه بزنن… یعنی میتونم از دست اون جـ.ــنده ها نجاتش بدم؟

  1. توجه: کمیک قرارداد واقعی دارای تصاویر جـ.ــنسی بی اجازه و خشـ.ــونت تصویریه که ممکن است برای برخی افراد آزار دهنده باشد.
45 Chapters

شب وحشی

من می‌توانم به تو کمک کنم تا به هر چیزی که می‌خواهی تبدیل شوی. چه چیزی را بیشتر آرزو می‌کنی؟” او در حالی که موهایش را از پیشانی‌اش کنار می‌زد، با صدایی مهربان پرسید. “واقعا فکر کردی من کسی را به صمیمیتی که با تو داشته باشم، در آغوش می‌گیرم؟” خجالت‌زده نگاهش را دور کرد و دست‌هایش را به هم فشرد تا سفیدی در آنها نمایان شود. “حتی فکرهایت هم احمقانه است. تو به خوبی از هویت من آگاهی…” “بله، می‌دانم.” “پس بگو. من کی هستم؟” دستی که در حال بازی با موهایش بود، به آرامی از کنار چانه‌اش عبور کرد و به گلویش رسید. با آزمایش قدرتش، به آرامی فشار بیشتری وارد کرد و او را وادار به نگاه کردن به خود کرد. وقتی او را با گردن بلند کرد تا پاشنه‌هایش کمی از زمین بلند شود، نفسش به شدت دردناک شد. “من هم سرنوشت خواهرت را در دست دارم.” او توانست درد در چشمانش را ببیند؛ چیزی در درون او شکسته بود. چشمانش که روزی مانند آسمان پرستاره شب بودند، حالا هیچ ستاره‌ای در خود نداشتند. وقتی نور چشمانش را در حال محو شدن دید، دستانش را شل کرد و دیگر سعی نمی‌کرد از او فرار کند. او به‌طور غریزی این را می‌دانست. این حس که شبیه خیس شدن در آب گرم بود، قطعاً همان چیزی بود که او هوس کرده بود. بله، این واقعاً هوس بود. پس از پذیرفتن احساساتش، شروع به آرزوی تصاحب تمام دنیای او کرد. “اگر نتوانم تو را داشته باشم، همه چیز را نابود می‌کنم.”

66 Chapters

زن پولدار

خلاصه که همه رو‌ میگاد

65 Chapters